دیکشنری
داستان آبیدیک
شهرت دادن
english
1
general
::
publicize, rumour
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
شهر بزرگ
شهر تعطیلی
شهر ساحلی
شهر سازی
شهر فرنگ
شهر محل برگزاری
شهر مردگان
شهر مقر استاندار
شهر کوچک
شهربانی
شهرت
شهرت ابدی دادن
شهرت اخلاقی یا
شهرت پس از مرگ
شهرت حرفه ای
شهرت دادن
شهرت نام تجاری
شهردار
شهردار زن
شهرداری
شهرزاد
شهرستان
شهرنشین
شهرنشینی
شهرنشینی معکوس
شهره
شهروند
شهروند عادی
شهروند معمولی
شهروندان بی گناه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید